فکر ضربدر فکر ضربدر فکر
شنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۸، ۱۰:۳۱ ب.ظ
از وقتی وبلاگ شروع کرد به پاک کردن پستهام راستش، انگیزهم برای نوشتن کم شد. برای اینجا نوشتن و درمیون گذاشتن با شمایی که شاید ندونم کی هستید. ولی خب، گاهی آدم یجایی یجوری، یچیزی رو باید بگه. الان نمیدونم چی میخوام بگم. پُرم از حرفهای مگو. حرفهایی که فقط وقتی علنیش میکنم که پردهای بین خودم و دنیا کشیدم و مطمئنم که هیچکس نیست بشنوه. نمیدونم چقدر دیگه میتونم به این مگو و مکنها ادامه بدم. نمیدونم چقدر ظرفم جا داره. نمیدونم تا کی میتونم نمد دم تبر بشم بین منطقها و سفسطهها و دلممیخواد هام. میدونین؟ هیچی.
من دلم میخواد یه مدت طولانی خیلی دور بشم. آسمون باشه و من و یک دشت تاریک.
۹۸/۱۰/۱۴