انجیر نارس

۳ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

اومدم بگم که الان میتونم تمام موزیک های دنیا رو توی مغزم جا بدم و پذیرش همه حس و حال هاشو دارم
عجب حال خوشی
مغز بازی
حس عمیقی
ذهن پر ایماژی
ولی خب دارم میرم فیلم ببینم
اینطور اسراف کارِ نعمت زوالِ لجباز با کائناتی شدم.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۷ ، ۲۲:۵۴
مهدیه نیک مهر

من آدم هایی را میخواهم که عین یک آینه، عین آب روانند. آدم هایی یکدست که میشود به "را"و "با" و "از" حرف هایشان هم اعتماد کرد. نمیگویم خوش وعده باشند نمیگویم مثل کوه باشند، میتوانند مثل من تنبلی کنند، گاهی زیادی شیطان شوند، گاهی خالی کنند و حتی زیر قولشان بزنند اما با همه کاستی ها، باطنشان مثل تنگ ماهی قرمزها شفاف باشد و خیالت آرام بگیرد که با یک اشرف مخلوقات جایزالخطای دیگر داری چای مینوشی و گپ میزنی. آنها که بجای چرخش زبان با قلبشان حرف میزند و در پس نگاهشان همان آدم آشنایی را میبینی که قبلا شناخته ای.

میدانی؟

اصلا؛

دلم برای اعتماد کردن،

برای خوشبین بودن تنگ شده.


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۷ ، ۰۰:۱۳
مهدیه نیک مهر

دوست خوبی دارم که میگفت کتاب ها خودشون صدات میکنن.
و مامان هربار که از کتابی خسته میشدم و شروع میکردم به غرغر کردن، بهم میگفت بذارش کنار و هر کتاب دیگه ای دلت میخواد شروع کن.
میگفتم آخه نمیشه که همه چی نصفه نصفه.
میگفت یه روزی که وقتش برسه مطمئن باش بقیش و میخونی، اگه ازش خسته شدی ینی الان به چیزایی که اون تو نوشته احتیاج نداری، حتی ازم می پرسید چه کتاب هایی میخوام و بعدها به بهانه مناسبت های مختلفی مثل روز دختر و دانشجو و عید نوروز و چه و چه اونا رو برام میخرید.
خب راست میگفت.
دو سه سال از خرید این کتاب میگذره و حالا با اشتها میذارمش توی کیفم و شمرده شمرده میخونمش.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۷ ، ۲۰:۵۱
مهدیه نیک مهر