خیلی وقته دوس دارم بیام و چیزی بنویسم اینجا.
موضوعاتی هم برای نوشتن داشتم؛ اما هربار سعی کردم متن خوبی نشد.
چون دوس داشتم صاف و روشن اون موضوع رو بنویسم تا جان کلام منتقل شه. با این حال نوشتهم چیزی میشد که مناسب دفترهای شخصیم بود از اون چیزهایی که آدم برای خودش مینویسه تا بخونه و چیزهایی رو به یاد خودش بیاره.
شاید یکم دیگه موضوعاتم پختهتر شد طوری که شایستهی وقت شما باشه.
اونطوری کلی حرف نو دارم که خوشحالِ خوشحال میشم براتون تعریف کنم.
ایدههای دربارهی سینما، قصه، موسیقی.
حرفهای دربارهی روح و روان و فکر آدم.
و چیزهایی دربارهی کارم که این روزها میتونم ازش بهعنوان شغل نام ببرم. میدونین فرقش توی ذهنم چیه؟ کار مال مردمه. اما شغل مال شماست، فرقی نداره کجا کار میکنین چون این، حرفهی شماست. آیندهی شماست. دغدغهی شماست. و بیاینکه رئیس، مشتری یا کارفرما بخوان، شخصا انجامش میدین و حساس و ناظر بر کیفیتش هستین.
از اون موضوعات، یکی یکمش رو گفتم. یکمم خوشحال شدم.
تا بعدا، شب بخیر.