انجیر نارس

مهدیه

يكشنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۰، ۰۸:۱۱ ق.ظ

می‌دونی من به امید چی زندگی کردم؟
مهدیه‌ی اردیبهشت، مهدیه‌ی خرداد.
برای این دوتا مهدیه، نامه‌ها نوشتم. براشون از مهدیه‌ای که توی دی و بهمن زندگی می‌کرد گفتم. فقط برای اینکه یادشون باشه چه مهدیه‌هایی پشت‌سرشون بوده و واسشون تلاش کرده تا اونا متولد بشن.
من الان مهدیه‌ی خردادم.
سلام می‌رسونم به مهدیه‌های قدیم و می‌گم به یه امید دیگه زندگی کنین.
من همونم. امتداد شما.
همون شماها.
من به امید مهدیه‌ای در آینده زندگی نمی‌کنم.
به امید آینده هم زندگی نمی‌کنم.
و حتی نمی‌دونم مهدیه‌ی فردا صبح چه شکلیه.
نمیخوامم بدونم.
اصلا، دلم نمی‌خواد هیچ مهدیه‌ای راه به آینده ببره.
از آینده همونقدر خسته‌م که از گذشته و حال.
و خدا سکوتی طولانی کرده.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۳/۰۹
مهدیه نیک مهر

نظرات  (۱)

۲۵ آذر ۰۰ ، ۱۶:۱۱ طاهره نیک مهر

منم همین کارو انجام دادم. منتهی از خودم فیلم گرفتم و با طاهره آینده حرف زدم. یادمه بهش گفتم: "هرجایی هستی هرکاری میکنی یادت باشه طاهره امروز مرد و زنده شد تا به اونجا برسی، پس لطفا جای خوبی باش."

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی