قناری
آخرین قناری که دنیا اومد با پای کج به دنیا اومد.
اولش فقط همین بود اما کمی که بزرگ شد فهمیدیم این یکجور معلولیت جدی هست. مامانش بدون هیچ تفاوتی با بقیهی بچهها بهش غذا میداد. به کسانی که بلد بودن نشونش دادیم و اونا گفتن خب این ممکنه بمیره، بدینش دست یه بچه باهاش بازی کنه یا بدینش به گربه.
فکر کنم اینقدر قیافهم بد شد که آقاهه به حرفش ادامه نداد. گفتم شما دارو بدین بقیهش با ما.
جوجهمون هنوز بلد نبود خودش غذا بخوره و مامانش تا مدتی طولانیتر از معمول بهش غذا داد. ما با درمانهای اشتباهی که بهمون گفتن سعی میکردیم پاش رو ببندیم تا کج رشد نکنه، اما واقعیت این بود که این وضع، مادر زادی بود و بستن بال و پاش منجر به شکستی میشد.
رضایت دادیم به تقدیر ظالمی که به یک کف دست جوجه قناری رحم نکرده بود و دست از معالجهی زوریش برداشتیم. نمیتونست راه بره و مدام توی حالت نشسته بود و خب بدنش بیشتر از بقیه خواهر برادرهاش کثیف میشد و نیاز به شستو شوی هر روزه داشت. که من هر ۴۸ ساعت انجامش میدادم چون قناریها خیلی از آدمیزاد خوششون نمیاد و احساس خطر میکنند. بابت این نشستن زیاد و کثیف شدن و شست و شوهای مکرر، دمش هیچوقت رشد نمیکرد. از بدنیا اومدنش چیزی نگذشته بود که مامانش مرد و خب، ما یه جوجه داشتیم که هرچقدر هم بهش میرسیدیم به مراقبت مادرش نیاز داشت. واقعا داس مرگ نمیخواست دست برداره.
الان چند ماه از اون وقت میگذره، چند ماه برای قناری خیلیه، حکم سال رو برای ما داره. جوجهی کوچولوی ما خودش غذا میخوره، دمش رشد کرده، به حموم کردن علاقه نشون میده و گاهی دوست داره بپره توی ظرف آب حموم خواهرش. هربار هم که حمومش میکنم و ازم خوشش نمیاد انگشتم رو گاز میگیره. چیزی که از قناریها بعیده. و خیلی قشنگتر از باباش آواز میخونه.
میخوام بگم هیچوقت برای بقای هیچ موجودی تصمیم نگیرین، اگه بیاجازه شما اومده، بدون اجازه شما هم جون سالم بدر میبره از تقدیر.
آدمهای چندین نسل پیش بدون اینکه اون تیکه چربی گندهی توی سرشون رو کار بندازن محض رنگ و صدای زیبا، این پرنده رو توی قفس کردند و الان من نمیتونم بگم میخوام قناریهای خودم رو بعد نسلها قفسزادگی به زادگاهشون برگردونم وقتی حتی نمیدونن جنگل چیه و براش آموزش ندیدن، وقتی بیرون قفس هم برد پروازشون در حد مساحت قفسشون هست. زیستگاه اونا الان همین قفسهاست و نه معنی زندان که حکم مکان امن رو براشون داره. حالا که اونا خودشون رو با خودخواهی ما وفق دادن، زحمت زیادیه اگه معلولهاشون رو نندازیم دور؟ دندهمون نرم، وظیفهمونه قبل شکم خودمون به شکم اونا و قبل نظافت خودمون به نظافت اونا برسیم. و وقتی هوا خوب میشه بذاریم اونا هم کنارمون هوا بخورن.
همش همین، مهربون باشیم.
سلام. خوبید شما؟ اصلا اگر این این پرنده ها را آزاد کنیم در طبیعت تلف میشوند. به این زندگی عادت کردند دیگر...
مثلا بعضی ها میگن گوشت نخورید، حقوق حیوانات و اینها. در حالی که اگر نیاز انسان نبود این گوسفند اصلا منقرض شده بود، آدمها تکثیرش کردند، انبوهش کردند، چون نیازش داشتند...
همون که شما گفتید قناری زیستگاهش قفس شده دیگه...