انجیر نارس

پول ندارم

دوشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۱۰ ب.ظ

این چه اخلاق بدی‌ست ما ایرانی‌ها داریم که مدام می‌گوییم پول ندارم. هرچند با جمله‌هایی از این قبیل که می‌خواهد یک‌جوری به یک‌جایی از اعتبار ایرانی‌مان بکوبد مخالفم؛ اما این چیزی‌ست که آن را در تعامل‌هایم حس کرده‌ و از آن بدم آمده است.
افسر پلیس می‌خواهد جریمه بنویسد، شهریه‌ی دانشگاه را می‌خواهیم اقساط ببندیم، خیاط پارچه‌مان را دوخته و حالا قیمت دوخت در کنار پول پارچه زورمان می‌دهد، می‌خواهیم پول تبلیغات مجازی‌مان را به تدوین‌گر و عکاس و ادمین پیج بپردازیم و خلاصه تمام این‌جور مثال‌هایی که چیزی مقطوع نیس و با چانه‌زنی می‌شود کارهایی کرد.
این‌جور وقت‌ها آن‌ که باید دست توی جیب کند قسم و آیه می‌آورد که پول ندارم، حقوق نگرفتم، توروخدا کوتاه بیا و به‌جان بچه‌ت دستم تنگ است.
پیش از اینکه با این فرهنگ آشنا شوم -شاید سال‌ها قبل وقتی برای اولین بار قرار بود خودم طرف معامله باشم- همان اول مبلغی که عنوان می‌شد را می‌پرداختم و خوشحال مکان را ترک می‌کردم.
اما بعدتر فهمیدم این یک سنت است، عرف است، واویلا اصلا فرهنگ شده است. باید چانه بزنی چون فروشنده پول چانه‌زنی تو را قبلا روی جنس کشیده‌است. باید بگویی پول ندارم. کمی ننه‌من‌غریبم بازی کنی تا پلیس جریمه نکند، دانشگاه اقساط را سبک‌تر ببندد و خیاط و بزاز و نجار و رمال و قصاب و نصاب کوتاه بیایند و ارزان‌تر حساب کنند تا مشتری شوی.
هنوز که هنوز است دلم می‌خواهد بگویم این پول زیادی است، نمی‌پردازم. نمی‌خواهم اینجا بپردازم. چون شما حاضر نیستید دو قسط را سه قسط کنید نمی‌خواهم یک‌باره جیبم را خالی کنم.
دلم می‌خواهد سر گردنه‌ها گردنم کلفت باشد و حرف ته دلم را بگویم.
در پایان معاملاتی که برمبنای چانه‌زنی استوار شده بی‌شک جمله‌ای شبیه این ختم ماجراست: این هم پول، خدمت شما. بفرما کلا پنج هزار تومن برای خودم ماند.
حالا اگر طرف خیلی سانتیمانتال‌بازی در بیاورد ادامه می‌دهد: که پول کرایه راهم تا خانه هم نیست.
آدم‌ها شما آدمید به‌خدا. عزت‌نفسی که برای اینطور تخفیف‌ها خرج می‌کنید از پولی که برایتان سیو میشود گران‌تر است. چه چیزی را در ازای چه می‌فروشید؟
حالا اما، این حرف‌ها توی وبلاگ قشنگ است. این زبان مشترکی است که بین فروشنده و خریدار جا افتاده است.
من اما در اکثر موارد حاضرم n تومان پول جنس یا کوفت‌های زوری را بپردازم و n+1 تومان هم پول عزت‌نفسم را بدهم.
فروشنده و افسر پلیس و امور مالی دانشگاه هم خیال کند 1+ تومان به من انداخته است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۳۱
مهدیه نیک مهر

نظرات  (۳)

۰۶ مهر ۹۹ ، ۰۲:۴۲ علامت سوال

بعد تکلیف کسایی که واقعا ندارن چی میشه؟اونا از نظر شما عزت نفس ندارن؟ از همون قدیما کلا کارت قضاوت کردن بود

به جای متنای شعارگونه و احساسی کمی تامل....

پاسخ:
شما کی هستی که با وجود دل پر دردی که از قدیم از من داری، متن‌های من رو پیگیری میکنی؟ یادم نمیاد کسی رو مجبور کرده باشم اینجا رو بخونه که حالا موظف باشم دیدگاهم رو توضیح بدم.
۰۷ مهر ۹۹ ، ۱۲:۱۴ علامت سوال

اینجا نوت بوک گوشیت نیس که هر چرتی خاصی بنویسی

پاسخ:
اینجا وبلاگ منه و دقیقا هر چرتی بخوام می‌نویسم.
۰۷ مهر ۹۹ ، ۲۲:۳۴ علامت سوال

راحت باش عقده هاتو بریز بیرون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی